روزمرگی های یک دانشجو

- وای که مُردیم از خوشی !
[جنس مخالف نامحرم است. حتی مجازی.]

94.6.19

کی بود. چی بود.

پنجشنبه, ۱۶ شهریور ۱۳۹۶، ۰۲:۰۸ ق.ظ

یه بلاگری بود، سارا، بلاگشو پاک کرد، کانال تلگرامشو به فنا داد و رفت بلاگ اسپات.

یه پیرمردی بود که می گفت چیزی نیست دخترم.

یه موفرفری بود.

یه مریم بود اسم وبش با طعم آلبالو فلان بود.

یه فردا دانلود بود که خیلی خوب بود ، به پایان آمد دفترش.

یه بچه های بدشانس بود که خیلی انرژی منفی داش.

یه دختره بود اون اولا که اومده بود هر روز موهاشو صاف می کرد.

یه تپل بامزه بود تو سفیر، از همه بزرگتر بود.

یه سایه بود که ایده منو دزدید سر کلاس.

یه الناز بود که صداش خیلی قشنگ بود.

یه دختره بود عینکی، تو فرهنگ، روز اول اومد دیگه نیومد.

یه کاغذ کاهیایی بود تو کتابخونه دبستان.

یه معلم خط بود که ناخوناش خیلیی بلند بود.

یه بهار بود که خیلی دهه هشتادی بود. سوشال بود.

یه رستوران بود سه تا خانواده رفتیم، کباب ترش داشت.

یه روز بود خونه مادرجون، که بیرون از خونه دعوا شد.

یه روز بود که عروسی بود، سهیل اومد آبروریزی کرد.

یه روژین بود که مامان باباش جدا شده بودن.

یه سودا بود مثلا خواهر بزرگتر ما بود.

یه شایسته بی بود که .

  • ۹۶/۰۶/۱۶
  • بلوط