روزمرگی های یک دانشجو

- وای که مُردیم از خوشی !
[جنس مخالف نامحرم است. حتی مجازی.]

94.6.19

شرح قصه.

يكشنبه, ۲۴ ارديبهشت ۱۳۹۶، ۰۶:۵۹ ب.ظ
واقعیش اینه که وقتی که کشتی من شکست، خب، همه دیدن و ناراحت شدن. الان، اون موقه ایه که تیکه تیکه شده، غرق شده، و تیکه هاش دارن می رسن به ته اقیانوس. نه کسی می بینه، نه خودم حس خاصی دارم. فقط یه وقتایی، شاید اون غرق شدنه اذیت کنه. یه وقتایی.
  • ۹۶/۰۲/۲۴
  • بلوط