روزمرگی های یک دانشجو

- وای که مُردیم از خوشی !
[جنس مخالف نامحرم است. حتی مجازی.]

94.6.19

بخوانیدش، اگر چیزی نمی پرسید.

سه شنبه, ۲۴ اسفند ۱۳۹۵، ۰۵:۴۷ ب.ظ


وای خدایا

خداروشکر که نیستم و تا یازدهم نمی بینم همه تونو. تو رو . همه شونو.

دوست ندارم توی جمع باشم، نه که مثلن ببینمشون ولی سریع بریم، نه ! نمی خوام ببینمشون !

فکر کردی برای من خیلی رِله س همه چی؟ نه بابا اونقدام نیس. حالا ناله نمیام ولی باور کن اصلا چیز ساده ای نیس!

ولی چیکار کنم حالا :) به درک.

دیگه حوصلشُ ندارم و از من این حرف انقدر بعیده که خودمم باورم نمیشه دارم این حرفو می زنم. پی ام میدی یه جور سوهان روحِ. بیلیو می.

دیگه حالمم دارید بهم می زنید با این بحثا. اَه. لااقل اوکی شه تموم شه دیگه. بغیر این همه چی خوبه. شکر خدا. هوهو :)))

احساس می کنم دربرابر این چاله، دارم از خودم واکنش ِ دفاعی ِ انکار نشون میدم. دو نقطه دی

  • ۹۵/۱۲/۲۴
  • بلوط