روزمرگی های یک دانشجو

- وای که مُردیم از خوشی !
[جنس مخالف نامحرم است. حتی مجازی.]

94.6.19

2282

دوشنبه, ۱۶ ارديبهشت ۱۳۹۸، ۰۱:۳۹ ب.ظ
کسی که نمی دانم کیست، می گوید آرام باشم. آرام و آرام و آرام تر. می گویم می توانم چشم هایم را آرام کنم اما دل و قلبم را نه. سکوت می کند. باز در خواب به سراغم می آید. این بار با حرف هایی که به یاد نمی آورم، لبخند به لبم می آورد. شاید ضمیر ناخودآگاهم فهمیده که نیاز به کمی لبخند دارم. اما روز ها این لب ها نمی توانند از هم باز شوند.
  • ۹۸/۰۲/۱۶
  • بلوط