روزمرگی های یک دانشجو

- وای که مُردیم از خوشی !
[جنس مخالف نامحرم است. حتی مجازی.]

94.6.19

یک جاهایی پسر بودن هم خوب است!

شنبه, ۱ خرداد ۱۳۹۵، ۰۸:۳۸ ب.ظ

من دوجا همیشه حسرت میخورم که چرا پسر نیستم.فقط هم این دو جا

یکی وقتی که تو جشن بزرگ محله, پسرا جمع میشن و دارن کمک می کنن.

پدر میره,برادر میره ولی من می مونم خونه.حسرت اینو دارم که یه بار منم کمک کنم تو جمع کردن صندلیا, چیدنشون, هماهنگیا, سیستم صوتی,حتی تمیز کردن.

یکی هم وقتی که تو محرم دسته ها را میفتن. مردا زنجیر می زنن, سینه می زنن, من همیشه حسرت خوردم که چرا نمی تونم زنجیر بزنم و با دسته برم.


خیلی نعمت بزرگیه. خوش بحالشون.

  • ۹۵/۰۳/۰۱
  • بلوط