روزمرگی های یک دانشجو

- وای که مُردیم از خوشی !
[جنس مخالف نامحرم است. حتی مجازی.]

94.6.19

یک منبر، یک کیک، یک شمع :)

شنبه, ۱ خرداد ۱۳۹۵، ۰۷:۱۱ ب.ظ

یک جمع ِ کثیر،

یک منبر،

یک نماز،

یک کیک که رویش یک شمع "یک" گذاشته باشیم،

اولین سال ظهورش را جشن بگیریم باهم ...


+ می ترسم هی بگویم بیایید ، و وقتی آمدید خودم خدای ناکرده زیانم لال،پشت کنم به شما، بشوم مثل مردم کوفه، مثل اصحاب سقیفه (لعنت پروردگار بر آن شورای کثیف) ...

+ این جشن ها که برای ما "آقا" نمی شود ...

+ بهترین روز ِ دنیا :))

+ تو بیایی همه ساعت ها، ثانیه ها،

از همین روز، همین دم عیدند !


#قیصر امین پور


+ عیدت همگی خیلی مبارک :)) خیلی ها، خیلی ! :))


+ادامه را اگر حوصله داشتید، بخوانید :)


شنیدید امام صادق (علیه السّلام) در کوچه‌ای راه می‌رفتند، فرد مستی از شیعیان که کوزه‌ی شراب در دست داشت، دید امام می‌آیند، خجالت کشید. گفت من چگونه با حضرت برخورد کنم

 وقتی امام صادق نزدیک شدند او تنهایی کاری که توانست انجام دهد، از خجالت صورت خود را برگرداند که لااقل چشم او به چشم امام نیفتد. امام صادق (علیه السّلام) فرمودند:

 فلانی در هر حالی که هستید رویتان را از ما برنگردانید. پشت به ما نکنید. به طرف خورشید بروی تاریکی ها می رود.


حدیث حضرت رضا (علیه سلام) درباره ی ویژگی های امام :) 


قال علی ابن موسی الرضا علیه آلاف التحیة و الثناء:

« الامام الانیس الرفیق، و الوالد الشفیق، و الاخ الشقیق، و الام البرة بالولد الصغیر، و مفزع العباد فی الداهیة النآد...»

امام همدم و رفیق، پدر مهربان، برادر برابر، مادر دلسوز به کودک، و پناه بندگان خدا در گرفتارى سخت است...»

« الامام کالشمس الطالعة المجللة بنورها للعالم و هی فی الافق بحیث لا تنالها الایدی والابصار. »

امام مانند خورشید طلوع‌کننده است که نورش عالم را فرا گیرد و خودش در افق است به نحوى که دست‌ها و دیدگان به آن نرسد.


« الامام البدر المنیر، و السراج الزاهر، و النور الساطع، و النجم الهادی فی غیاهب الدجى و أجواز البلدان و القفار، و لجج البحار. »

امام ماه تابان، چراغ فروزان، نور درخشان و ستاره‏ایست راهنما در شدت تاریکى‏ها و رهگذر شهرها و کویرها و گرداب دریاها (یعنى زمان جهل و فتنه و سرگردانى مردم).

« الامام الماء العذب على الظماء و الدال على الهدى، و المنجی من الردى. الامام النار على الیفاع، الحار لمن اصطلى به و الدلیل فی المهالک، من فارقه فهالک. »

امام آب گواراى زمان تشنگى و رهبر به سوى هدایت و نجات‌بخش از هلاکت است، امام آتش روشن روى تپه (رهنماى گم‌گشتگان) است، وسیله گرمى سرمازدگان و رهنماى هلاکت‏گاه‌هاست؛ هر که از او جدا شود هلاک شود.


« الامام السحاب الماطر، و الغیث الهاطل و الشمس المضیئة، و السماء الظلیلة، و الارض البسیطة، 
و العین الغزیرة، و الغدیر و الروضة. »

امام ابریست بارنده، بارانیست شتابنده، خورشیدیست فروزنده سقفى است سایه دهنده، زمینى است گسترده، چشمه‏ایست جوشنده و برکه و گلستان است.

« الامام الانیس الرفیق، و الوالد الشفیق، و الاخ الشقیق، و الام البرة بالولد الصغیر، و مفزع العباد فی الداهیة النآد...»

امام همدم و رفیق، پدر مهربان، برادر برابر، مادر دلسوز به کودک، و پناه بندگان خدا در گرفتارى سخت است...»


«... الامام أمین الله فی خلقه، و حجته على عباده و خلیفته فی بلاده، و الداعی إلى الله، و الذاب عن حرم الله. »

... امام امین خداست در میان خلقش و حجت او بر بندگانش و خلیفه او در بلادش و دعوت‏کننده به سوى او و دفاع‏کننده از حقوق او است.

« الامام المطهر من الذنوب و المبرا عن العیوب، المخصوص بالعلم، الموسوم بالحلم، نظام الدین،
و عز المسلمین و غیظ المنافقین، و بوار الکافرین. »

امام از گناهان پاک و از عیب‌ها بر کنار است، به دانش مخصوص و به خویشتن‌دارى نشانه‌دار است،موجب نظام دین و عزت مسلمین و خشم منافقین و هلاک کافرین است.

« الامام واحد دهره، لا یدانیه أحد، و لا یعادله عالم، و لا یوجد منه بدل و لا له مثل و لا نظیر، 
مخصوص بالفضل کله من غیر طلب منه له و لا اکتساب، بل اختصاص من المفضل الوهاب. »

امام یگانه زمان خود است، کسى به هم‌طرازى او نرسد، دانشمندى با او برابر نباشد، جایگزین ندارد، مانند و نظیر ندارد، به تمام فضیلت مخصوص است بى ‏آنکه خود او در طلبش رفته و به دست آورده باشد، بلکه امتیازیست که خدا به فضل و بخشش به او عنایت فرموده.

« فمن ذا الذی یبلغ معرفة الامام، أو یمکنه اختیاره؟ هیهات هیهات!!! »

کیست که امام را تواند شناخت یا انتخاب امام براى او ممکن باشد؟ هیهات!!!1


منبع :  اصول کافی، کتاب‌الحجة، باب نادر جامع فی فضل الامام و صفاته، حدیث1


  • ۹۵/۰۳/۰۱
  • بلوط