روزمرگی های یک دانشجو

- وای که مُردیم از خوشی !
[جنس مخالف نامحرم است. حتی مجازی.]

94.6.19

امروز جُمعه ۱۰ اردیبهشت هیچ اتفاق خاصی نیفتاد

جمعه, ۱۰ ارديبهشت ۱۳۹۵، ۱۱:۵۸ ب.ظ

امروز جُمعه ۱۰ اردیبهشت. اتفاق خاصی نیفتاد این ها را جهت ثبت روزانه می نویسم.


همه منتظر بودند که ببینند همسر اولین نوه ی خاندان پدری چه شکلیست (اموجی ِ دو تا چشم)

آن هم در خانه ی ما.

هر مسئله ای طبیعتا پیامد های خودش را دارد. 

مثلا وقتی یک داماد جدید برای اولین بار قرار است بیاید خانه ی تان،

مادر خانواده دست به یک عالَم خلاقیت جدید و با کلاس :| می زند و چند جور غذا درست می کند !

و کلی در تمییز کردن خانه وسواس نشان می دهد و تو را صبح زود بیدار می کند که دختر جانم بلند شو و فلان کار را بکن.

همین وضعیت را داشتیم ما دقیقا.

بعد یک عالم کار که توسط ۴ نفر ِ خانواده انجام شد، مهمان ها آمدند. 

بعد دامادی که از خانواده های اصیل شهر پدری ست و از همان اول که بعد ِ مریم از در خانه آمد تو،

یک عینک، یک  سوییچ و یک آیفون سیکس پلاس گُلد در دستش بود. و ۸ سال از مریم بزرگ تر بود ! ولی فکر کنم مهر ِ تایید خانواده را گرفت !

ناهار هم همان طور که مادر می خواست به نحو احسن بود همه چیزش و این ها. منتاها باید تا یک هفته همان غذا ها را بخوریم دیگر. باز هم خدا را شکر لااقل غذایی برای خوردن داریم :)



  • ۹۵/۰۲/۱۰
  • بلوط