گفتی طولانی ولی اگه طولانی باشه دیگه چرت و پرت میشه و دتس نات هو آی وانت ات :) ما راه های زیادی رو باهم رفتیم از دِی ماه سال سوم دبیرستان من و پیش دانشگاهی تو با هم بودیم تا الان. غولای زیادی رد کردیم. خندیدیم، تعریف کردیم، دعوا کردیم، بحث اعتقادی کردیم، گاهی شده از هم خوشمون نمیومد، اما بلخره تا اینجاشو اومدیم. گفته بودم تو آدم عجیبی هستی و حتی الانم نمیتونم کلمات مناسبو بهم بچسبونم و یه دلیل براش بیارم. اما میدونم حداقل تو دوستی ما آپس و دَون داشتیم. زیاد. زیاد. اما 1886 مال توئه برای اینکه بدونی یو آر اسپسفیک و این داستانا. من مچکرم ازت. *لبخند را روانه ی مانیتور می کند. صبا دریافت کند*
دیروز کلی حرف واسه نوشتن داشتم اما 10 تا مطلبم تموم شد. و به این فک کردم که بلاگفا از چهار گوشه ش تبلیغای اعصاب خورد کن آویزونه و به نظر من بی در و پیکره. اما بلاگ سرور واقعا سرعت بالاییه که بدون تبلیغ خدمات میده. و واسه حمایتم که شده بسته ی 20 تایی شو گرفتم. البته باید بهتون بگم 2000 تومن شد :')
میام حالا در مذمت این ده پست در روز مینویسم ولی حالا ول کن. من اومدم اینجا و خیلی خیلی کمن. چیکار باید بکنم؟😫
ما آدمیم. وقتی میفتیم زمین، وی بلید. وقتی ناراحت میشیم، وی برک اینساید. اشکالی نداره. چون ما آدمیم.
دیروز رفتیم حس کافه و منوی مزخرف جالبی داشت. بعدشم پیاده رفتیم ضیافه. و بعد گو هوم. و بعد از خستگی بی هوش.
کاور گرلز دونت کرای، افتر دی فیس ایز مید. اما ما چون کاور گرل نیستیم، هر موقه گریمون بیاد گریه می کنیم. هو هو.
امین قشنگ قبول کرد که یه متن برای جشنمون ادیت کنه. عاح. بسیار خوشحالم. و اسماءم گفت که کمک خواستیم هست و زینبم میخواد باهم بریم بازار که من برم یادبود بخرم. -_^
امروز رفتم تعیین سطح آیلتس. هم از چیزی که فک میکردم بهتر شد هم برخورداشون خوب بود. کلاسام پنج شنبس.
هنوز تست های پاسخنامه ی کنکورم خشک نشده و با خودم کنار نیامده ام. گم شده ام و دست و پا میزنم. چطور میتوانم الان یک زندگی را اداره کنم ؟
احساس می کنم برای تک تک این اتفاقای کوچیک جدید، آماده نیستم. قشنگ مثه یه گنجشک کوچیک ننر که از قفس کوچیکش ولش می کنن تو تهران بزرگ.
* میدونید که منظورم از “اتفاقای کوچیک جدید” اصلا ازدواج اینا نیس دیگه؟
الان که فک می کنم هنوز اون اعصاب خوردی نسبت به بعضی بچه های کلاس نخوابیده. کم شده ولی نخوابیده. البته منظورم یکی دو نفره واقعا.
آهنگران داره راجبه اشرافی گری و فلان ح می زنه، بعد میگه تالارا اگزجره دارن. یکی کامنت گذاش (حاج آقا) اگزجره اوووووه یه :)))
البته من یه جور تو زندگی گم شدم. نه گم شدن توی یه گودال تاریک. که دردناکم هست. نه فقط توی شلوغی گم شدم. به قول تئوری اسماء یه جور کلافگی بعد از رهایی از قفس. که نمیشناسی، نمیدونی، لاست.
ینی میخوام بگم آیم نات دت کایند آو اسکری مووی گرل، و مثلن اگه بگن فیورت پارت؟ من میگم اون اسنو بال. واهای. یا نانسی و جاناتان یا مایک و ال *لبخننند*