لیاقت دعایتان را ندارم، می دانم.
پنجشنبه, ۲ ارديبهشت ۱۳۹۵، ۰۷:۱۵ ب.ظ
یادتان هست؟
آن روزی که من تنها مانده بودم در خانه، بعد همان اتفاقات افتاد
و من واقعا نمی دانستم به چه کسی باید پناه ببرم !
و اولین شخصی که آمد در ذهنم، شما بودید.
بلند بلند گریه می کردم که چه می شد مثلا الان پیش من بودید و می گفتید دخترم ناراحت نباش. برایت دعا می کنم !
ولی شما نیامدید. و من همان طور که نشسته بودم حضورتان را حس کردم، دستانتان را حس کردم ،ولی ندیدمتان.
ولی آرام شدم.
من شرمنده ی تان هستم ، ماه تابان شب های مَن.
روز میلاد امیرالمومنینمان ، روز میلاد پدرتان، مبارک باشد برایتان حضرت عشق.
دعا کنید برایم.
- ۹۵/۰۲/۰۲