روزمرگی های یک دانشجو

- وای که مُردیم از خوشی !
[جنس مخالف نامحرم است. حتی مجازی.]

94.6.19

عنوان ؟ می تونم بنویسم؟ نه.

دوشنبه, ۱۴ فروردين ۱۳۹۶، ۰۷:۰۶ ب.ظ
با کی حرف بزنم؟ اصلا بزنم؟ با مامان ؟ با خانوم کاویانی ؟ با دوستام؟ با زهرا ؟ با اسماء ؟ با خانوم ل. ؟ خانوم الف. ؟ صبا ؟ رایا ؟ نه نمی تونم. من فقط یه درون گرای برون گرا نمام !
دیدی پستای غمگین میذارن؟ میدونی چقد متنفرم ازین حال و هوا؟ دیدی چقد زندگیا داره زود پیش میره؟ دیدی من چجوری بودم؟ دیدی من دارم برمیگردم؟ دیدی چقدر عوض شده عقیده هام؟ هوم؟ دیدی؟ دیدی دارم یاد 14 سالگیم میفتم؟ دیدی دلم می خواد سفید سفید باشم؟ دیدی چقد تغییر می کنم؟ دیدی نظرم چقد راجبه آدمای دورم عوض شده؟ دیدی هوم؟ دیدی چقد بچه شدم؟ دیدی دغدغه هام چی شده؟ دیدی چقد از مشکل عزیزام گره میخوره دلم؟ دیدی مثه بدبختا نمیتونم هیچ کاری کنم؟ دیدی چقد منفی بودن حالمو بد می کنه ؟ دیدی چقد نگاه آدما برام مهم شده؟ دیدی متنفرم ازین جمله ها و این لوس بازیا؟ ولی میتونم ننویسم ؟ هوم؟ دیدی؟ مخاطبم؟ تو،  همونی که داری می خونی. بدون توجه به اینکه کی هستی، بدون توجه به اینکه من کیم ، دیدی منو؟ دیدی خودتو ؟
  • ۹۶/۰۱/۱۴
  • بلوط