در این نسبیت فراگیر، شما قطعی ترین انسان روی زمینید پدر.
این یک نامه ی کوتاه، و بی سر و ته است. پدر مهربان من ! من که ظاهر و باطن همینم. زشت و بی شعور. از دور در خانه ی تان را نگاه می کنم. پاهایم حتی مرا قدمی نزدیک تر نمی برند. من خیلی دورم. من قطعم. من هیچم. من گاهی روی دو زانو افتاده ام، گاهی ایستاده. بدون شما، من همین ظاهر و باطن پستی ام که می بینید. من - این منی که الان هست - هیچ نسبتی با دختر شما بودن ندارد. این یک اعتراف است که از شدت صراحت توی دهانم می زند.
بلوط
همه ی این منجلاب ها ُ باتلاق ها ُ لجن ها ُ چرک ها ُ زخم ها ُ عفونت ها از جایی شروع شد که من دیگه برای شما نامه ننوشتم. ممنون از توفیقی که دادین پدر. تولدتون مبارک.
رویم نمی شود سلام بدهم ولی جواب سلام واجب است و می شود یک دلخوشی کوچک.
سلام پدر.
شنیده ام که جد بزرگوارتان - امام صادق (علیه السلام) - به فرد شراب خواری که از خجالت رویش را از امام برگردانده بود، فرمودند :
در هر حالی هستید رویتان را از ما برنگردانید ... 1
و تنها امید من برای حرف زدن با شما از یادآوری همین یک جمله جوانه می زند! به جان شما نه، به جان خودم !
یعنی بحث یکی دو روز نیست، بحث یک مدت طولانی ست!
بحث یک ناخلفی ساده نیست، بحث شکستن ِ قسم ِ چند روزه به خاک شلمچه است. احساس می کنم که الان است که بگویید فلانی از چشمم افتادی و من از چشمتان بیفتم و ذره ، ذره ، ذره آب شوم ...
قبل تر ها میخواستم دعا کنم، دعاهایی می کردم از جنس همان دعاهایی که بعد از تمام شدن سخنرانی ها می کنند ، دعاهای کُـلی. حالا فقط میگویم قبل از هر دعایی، فقط پروردگار یک اراده قوی بدهد برای ترک گناه، یک عزم ِ جزم بدهد فقط برای خدمت به خودش آن هم در جوانی. فقط همین را میخواهم..
میدانم که می خوانید . شک ندارم...
1. کیلیک (بخش سفارش امام به دوست شراب خور)
دوستت دارم بهانه ی زندگی.
خیلی دوستت دارم.
+آقا ما مخلص شماییم. کنیز شماییم :)
#یا صاحب الزمان
امروز باران می آمد. تند تند. من یاد تو افتادم.
سلام باران دلم :)
سلام !
می شود اول بگذارید چهل دعای عهدمان تمام شود ، بعد بیایید بهترین ِ عالم ؟
می ترسیم بیایید و ما بر عمر لعنت بشویم از اصحاب سقیفه ( لعنت الله علیهم)
بهار من ، قرار دلم ، چقدر خوب است مخاطب منید :)
نامه های گذشته ام اشتباه بودند ،
نامه وقتی نامه است که برای شما باشد حضرت مهربان.
سلام !
روحم هر چقدر هم که بد باشد ، بازهم آخرش باز می گردد پیش تو.
مثل الآن !