آقا حالا میدونی چی یادم میاد؟ اینکه اونوقتا که مائده هی شفاهی بهش جواب می داد، بعد بیدقی می گفت "ببین" ! اینایی که تو میگی به درد امتحان تشریحی می خوره، اگه سر امتحان تشریحی بنویسی میگیم خیلیم خوب، درسو خوب فهمیده، ولی ما گزینه می خوایم.
حالا ببینم فردا چجوری میشه امتحانش.
زهرا تو خوابت برد؟ آقا من جامعم مونده، به طرز زیادی. یه جوری که سالها باید بشینم و بخونمش. حسم اینه که قراره فردا، آخرین صفحه یه سوال هس مثه اینکه سه تا "ایسم" رو با هدف، پیامد، ابزار و فلان بنویسید.
ولی خدایا یه حکمتی داره گفتی نماز ایات بخونین. اسمشو نیگا اصن، نماز آیات. آیات، نشانه ها.
یه توییتم بود میگفت خاطرات زلزله مثه خاطرات سربازی تمومی نداره :)
مسائل به این مهمی از قبیل زلزله 4/2 دهم ریشتری با عمق 12 میاد، اونوقت دغدغه دانش آمور کنکوری باید اومانیسم و رویکرد جدید فرهنگ غرب در مقایسه با انسانی شناسی فرهنگ اسلام باشه. به کدامین گناه؟ :)
مردم چراغاشون روشنه، تلگراما دینگ دینگ، صدای باز و بسته شدن درا میاد و همسایه هایی که میان بیرون، همسایه طبقه بالاییمونم جلو پارکینگ تو ماشینش با زیر پوش نشسته :) مام خیلی ریلکس تو خونه زدیم شبکه شیش :)
دست منو بگیر، حالم جهنم نیست ولی تا بهشت فاصله ست. به اندازه ی سالها فاصلست، به اندازه ی تستای کتاب فلسفه منطق، به اندازه ی ترافیک ساعت 5 عصر تهران، فاصلست.
یه دیالوگ سه کلمه ای بود ولی من خیلی خوشحال شدم. شکر.
اگه منو میشناسید، رمز نخواید ازم. نه به خاطر اعتماد داشتن یا چی، به خاطر اینکه رو در روییم هر روز، و اذیتم می کنه این موضوعی که راجیش نوشتم.
امروز سال ها نشستم و تست منطق زدم و از یه جایی به بعد مغزم گفت بلوط بسه. بسه بلوط بسه.
سه واحد کلیات فلسفه داریم، سه واحد جامعه شناسی. و وااای. ریاضیم داریم. چی ازین قشنگ تر. و بقیه ش روان شناسی و روان شناسی و روان شناسی :) از الان رفتم دیدم واحدامونو :) روان قشنگ من.
تب رفتنتون گرفته ؟ چرا همه دارن میرن ؟ البته من همیشه گفتم که بازگشت همه آخرشم دوباره به بلاگه.
این دفه هم مثه دفه های دیگه کسی نمی تونه نجات بده. فقط تو میتونی. همیشه تو بودی اصن.
آخه چرا نویسنده وبو نمی بینیییی و کامنت میذارییییی.. وات د ** .عااااااح. وای خدایا عه. عه. عهههههههه. شد سومین سوتی. وات دا **
لاک 412 مای
شیر کاکائو بستنی اون طوری که خودم درس می کنم.
خستگی ناشی از درس خوندن
رتبه هایی که میخوام
وقتی میشینیم مثه دو تا خواهر حرف می زنیم
وقتی تجربیاتشو میگه :)
واقعیتش اینه که من انگلیسی حرف زدنو دوست دارم. و یه جاهایی واقعا آرزو کردم که کاش زبونم فارسی نبود. و این واقعا یه حس و علاقه ی شخصیه که از فردی به فرد دیگه متفاوته. پس بحث غرب زده شدن، کلاس گذاشتن، جوگیر شدن یا هر چیز دیگه ای نیست.
فوران احساسات نسبت به دوستا، خانواده، گاها دیده شده جنس مخالف. فوران احساسات چند روزه و بعد فرتی آروم شدن. شاید اینو دخترا بیشتر بفهمن. مور اموشنال و ازین حرفا. البته اینو صد در صد میگم که هورمونیه. وان هاندرد پرسنت.
رکوردیم قراره زده بشه، چیزی هم که قراره جا به جا شه، کسیم قراره تغییر کنه، اون رکورد منه، اون منم. فقط من.
ققنوس به آتیش کشیده میشه و یه ققنوس دیگه به وجود میاد. هر مادری می تونه ققنوس باشه.
کاش همه ی امتحانا ریاضی بود. کاش همه ی درسا ریاضی بود. کاش همه ی ساعتا ریاضی بود. کاش تاریخ جغرافی، ریاضی بود.
چرا باید برای کیف پول دستی پلنگی نقره ای زشت دنیلی، 299 تومن بدیم؟