روزمرگی های یک دانشجو

- وای که مُردیم از خوشی !
[جنس مخالف نامحرم است. حتی مجازی.]

94.6.19

۸۷ مطلب با موضوع «ما :: او.» ثبت شده است

با توجه به شناختی که از خودم دارم عرض می کنم.

چهارشنبه, ۱۴ تیر ۱۳۹۶، ۰۴:۳۶ ب.ظ

هم اکنون به این نتبجه رسیدم که حاج آقامون :| نباید از این مردای باشه که وقتی سرشون کلا میره یا باید حقشونو بگیرن، سری محلو ترک کنن و در برن. ترسوی بزدل :| وگرنه بنیاد خانواده جدا می ریزه بهم :| حالا واس ما که اینطوری نیس خدا بخواد. خدایا این آدما رو از لیستت خط بزن یه شجاعشو بذار برام. فدایت.

  • بلوط

از سری عاشقانه های پیش از موعد

يكشنبه, ۱۱ تیر ۱۳۹۶، ۱۱:۴۳ ب.ظ
اصلن تمام این مارشمالوها مال تو،
برای تو،
که هیچ کس تو نمی شود. عزیزترینم.
  • بلوط

او.

يكشنبه, ۱۱ تیر ۱۳۹۶، ۰۴:۰۳ ب.ظ

نخست دیر زمانی در او نگریستم

چندان که چون نظر از وی باز گرفتم

در پیرامون من، همه چیزی به هیئت او در آمده بود. 

آنگاه دانستم که مرا دیگر از او گریز نیست.

[ شاملو ]


  • بلوط

چه عنوااانی؟

چهارشنبه, ۷ تیر ۱۳۹۶، ۰۸:۰۱ ب.ظ

وقتیییی گریباااان عدم، با دست خلللقت ، می درید

وقتییی ابد، چشم تو رااا پیش از ازل می آفریید

وقتی زمین ناااز تو را در آسمان ها میییی کشید

وقتی عطش طعم تو راااا با اشک هایم میی چشیید

خب؟

من عاشق چشمت شدم.

این نهایت نهایت نهایت عاشقانس. باور کن.

  • بلوط

leo

دوشنبه, ۵ تیر ۱۳۹۶، ۰۴:۱۱ ب.ظ

"لیو" با اکثریت آراء چین و چروک های مغز تصویب شد.

ینی اینطوری میشه که "لیو و بلوطش"

  • بلوط
جان من !
می خواهم فکتی چند راجع به خودمان بگویم که وقتی از تصویر مبهم دو بعدی توی مغزم، تبدیل به یک آدم سه بعدی واقعی شدی، مثل مرغ پر کنده بال بال نزنی که چرا من را درست نمی شناسی. هرچند من همه ی اینها را با چشم هایم بعدا برایت خواهم گفت. ولی اول ترجیح دادم مکتوبشان کنم بعد بریزمشان توی چشم هایم.
فرست آو آل، من خیلی شکلات دوست ندارم. پس لازم نیست پول هایت را خرج شکلات های گران خارجی کنی. یک بستنی قیفی پنج تومانی کارت را راه میندازد. برای ولنتاین هم لازم نیست پول خرس و عروسک و این چیزها بدهی. کلماتت خودشان بیشتر میرزند. البته یک شاخه گل را بگذار کنارش. من معمولا گل ها را میندازم بیرون ولی برای تو را خشک می کنم می گذارم توی گلدان کنار عکست.
بعد اینکه از همین الان ذوق ها و حس و حال هایت را می ریزی توی شیشه، درش را می بندی و برای احدی خرج نمی کنی تا من را ببینی. بعد من خودم شیشه را می شکنم به امید خدا.
وای. واهای. روز های شلوغمان - که خودت می دانی چه روزهایی - تو می آیی دنبال من و باهم می رویم و کلی زحمت می کشیم و کار می کنیم و کلی حس خوب می گیریم. من همیشه از خدا خواسته ام از آنهایی باشیم که آن روزها، مشغله ها روی سرمان تل انبار شوند.
آهان خب. کیک و شیرینی هایی که من برایت با تمام احساسم پختم را می بری سرکار و فقط از همان ها می خوری.
بعد یادم بینداز خودمان را درگیر پست های اینستا و این مزخرفات نکنیم و به زندگیمان برسیم.
ولی خب یک چاله ی خیلی بزرگ توی مغز من وجود دارد و آن خلا بعد از رسیدن به توست. احتمالا منظورم را نمی فهمی ولی یک خلا بزرگ، خیلی خیلی بزرگ وجود دارد که مدام می گوید خب، حالا که دو نفری دارید راه را ادامه می دهید مسیرتان کدام است؟ و من می ترسم ما بی هدف همینطور به جلو برویم. البته اگر راه درست را برویم، خلا هم پر شدنی ست. حالا خودم شرحش را می دهم بعدا.
نامه های بی سر و ته زیاد می نویسم. از آنهایی که هیچ خطی ربطی به خط بعد ندارد. ولی خب حداقلش نوشتن است که من با احساس تماام دست هایم را ول کرده ام روی کیبورد.
این جمله رو بگم و عرضم تماااام :)
عیش بی یار مهیا نشود
یار کجاست
یار کجایی
هن؟
  • بلوط

او.

شنبه, ۲۷ خرداد ۱۳۹۶، ۰۱:۴۴ ب.ظ

احوال پرسی و این ها مال من و تو نیست. ما با چشم هایمان باهم حرف می زنیم. پس به نامه نوشتن هم نیازی نیست ولی خب، الان که چشم هایمان را قرار نداده اند رو به روی هم، بهتر نیست چشم هایم را بدوزم به کیبورد تا لااقل انگشت هایم برایت حرف بزنند ؟

  • بلوط

او.

پنجشنبه, ۱۸ خرداد ۱۳۹۶، ۰۱:۰۶ ق.ظ

تو همون صدایی هستی که یه جوری صدام می کنی که نمیشنوم

تو همون صدایی هستی که وقتی چشمامُ می بندم می شنوم

  • بلوط

فهمیدی؟

چهارشنبه, ۱۷ خرداد ۱۳۹۶، ۰۹:۵۲ ب.ظ

آره خلاصه بهت بگم که تو حق نداری بمیری.

  • بلوط

او.

دوشنبه, ۱۵ خرداد ۱۳۹۶، ۰۱:۳۰ ق.ظ

وای میشه برنامه نویس باشی

به من یاد بدی ؟

  • بلوط

استعاره هایمان

جمعه, ۱۲ خرداد ۱۳۹۶، ۰۵:۴۴ ب.ظ

من اینجا تک تک ذره های قلبم را می ریزم توی قالب کلمات، برایت می نویسم،

و تو باید تک تک ذره های قلبت را بکنی چشم، تا بتوانی بخوانیشان.

  • بلوط

هر چه هستی باش ! اما ؟

پنجشنبه, ۱۱ خرداد ۱۳۹۶، ۰۲:۳۴ ب.ظ

مترجم باش هر چی ا فیلم بلد نبودمُ بهم بگو

عنکبوت شناس باش 

چمیدونم

  • بلوط

بچه شدی ؟

دوشنبه, ۸ خرداد ۱۳۹۶، ۱۰:۳۲ ب.ظ

خب،خوبه دو تا دست داری، منُ دخترت دعوامون می شد سر دستات :\ ولی جدا خوشبحالت، نگا از الان دارم عاشقانه میگم.

  • بلوط

قهرمان ِ من.

شنبه, ۶ خرداد ۱۳۹۶، ۰۵:۵۴ ب.ظ

بیا وُ همه ی سوسک های زندگیَم را بکش. قهرمان من.

  • بلوط

پست زرد.

جمعه, ۵ خرداد ۱۳۹۶، ۰۹:۳۸ ب.ظ

وقتی تو هستی، این پروانه ها هستن تو دل آدم ؟ شرو می کنن پرواز کردن و چرخیدن و آهنگ زمزمه کردن.

  • بلوط

متوهم.

پنجشنبه, ۴ خرداد ۱۳۹۶، ۰۸:۳۰ ب.ظ

به سراغ من اگر می آیی ، [ای مهربان !]

با ماشینت بیا،

با استایل خاصت.

آن طور که دست چپت را - با آن ساعت دلبرانه ات - صاف گذاشتی رو فرمان

لبخند می زنی و با دست راستت بوق می زنی که بیا دیگررر.

  • بلوط

پست زرد.

چهارشنبه, ۳ خرداد ۱۳۹۶، ۰۳:۳۸ ب.ظ

فلن که اینجا همه چی نصفه نیمه س، چون خودت یه نصف ِ دیگه ی دنیای منی.و خب، نیستی.

[ردپای علوم انسانی : مرتبش کنیم، میتونیم یه قیاس شکل سوم  ِ منتج درست کنیم. به عبارتی تو نصف دنیای منی، تو نیستی، پس نصف دنیام نیست.]


  • بلوط

متوهم.

چهارشنبه, ۳ خرداد ۱۳۹۶، ۰۱:۳۲ ق.ظ

بودنت، مبارک منُ دخترت :d نمیدونم کی ای، دلم خواست مثلا امشب تولدتُ تبریک بگم. هان ؟

  • بلوط

من، بدون تو.

سه شنبه, ۲ خرداد ۱۳۹۶، ۰۱:۵۴ ب.ظ

این روزها بیشتر از هر وقت دیگری دلم برایت تنگ می شود. من تا به حال این قدر خالصانه هیچ کس را دوست نداشته ام. هیچ کس را انقدر ساده دل تنگ نشدم. و این روز ها بار ها صورتم را در هم می کشم که کجایی، کجایی، کجایی !

  • بلوط

آره.

يكشنبه, ۳۱ ارديبهشت ۱۳۹۶، ۰۸:۴۶ ب.ظ

تو که جانی. جهانی. جهان ِ من با تو خوشه.

  • بلوط

همین که هست.

پنجشنبه, ۲۴ فروردين ۱۳۹۶، ۰۴:۵۳ ب.ظ

اصلا میدونی چیه،

من نمیدونم کی هستی، درست !

ولی دلیل نمیشه بذارم کفشی جز کتونی ِ مشکی بپوشی.

ازینا که پایینش سفیده، کُلِش مشکیه. ازینا که اسپرته. میدونی که چی میگم.

  • بلوط

یا اصن کی هستی.

سه شنبه, ۲۲ فروردين ۱۳۹۶، ۰۸:۱۵ ب.ظ

روزت مبارک آقای آینده ی جان :)

حالا من چ بدونم کجایی.

  • بلوط

پاد زهر ِ جان !

دوشنبه, ۲۱ فروردين ۱۳۹۶، ۰۵:۱۰ ب.ظ

نوشدارویی نباش که دیر بیایی ها. بدان. بیا.

  • بلوط

صرفا جهت ثبت.

سه شنبه, ۱۵ فروردين ۱۳۹۶، ۰۹:۰۲ ب.ظ

با اینکه اصلا دیگه این بحثو دوس ندارم،

ولی دعا می کنم همسر آینده ی اینجانب (!) یه مادر شاغل داشته باشه

تا بفهمه دقیقا فرق بین همسر شاغل و خانه دارو. 

  • بلوط

تخیلی من باب شاهزاده ی سوار بر اسب سفید

دوشنبه, ۱۶ اسفند ۱۳۹۵، ۱۱:۱۰ ب.ظ
یک مردِ ایرانی الاصل ِ مقیمِ اروپا ی خیلی مذهبی با یِ اعتقاد مشترکُ قوی تر از من.
  • بلوط

روز های بعدا

دوشنبه, ۱۶ اسفند ۱۳۹۵، ۱۲:۱۰ ق.ظ
عزیز ترینم!
میگویم زشت نباشد یک وقت هی نامه های عمومی می نویسم؟
میدانم دارم توی وبلاگ اشتباهی پستشان می کنم ولی دوست دارم که همینجا برایت بنویسم، 
میدانی،
یعنی هم ازت متنفرم هم دوستت دارم.
هم می خواهم هی بنویسم، هم دستم به نوشتن نمی رود.
بعدا
خیلی چیز ها عوض می شود.
بعدا قرار است یک بانو توی آینه به من لبخند بزند و بگوید : سلام! من "تو" هستم !
من می ترسم.
  • بلوط

405

شنبه, ۱۴ اسفند ۱۳۹۵، ۱۰:۱۶ ب.ظ

عزیز ترینم،

یادم باشد به عکاس بگویم که یک عکس از چشم های خیلی خیلی معمولی من در حالی که زل زده به چشمان ِ قهوه ایت بیندازد. قابش کنیم. بزنیم به دیوار.

  • بلوط

نامه ی برگشت خورده هزارم.

جمعه, ۱۳ اسفند ۱۳۹۵، ۰۹:۰۴ ب.ظ

عزیزترینم سلام،

میدانی..

حال این روزهایم شده یک چیزی شبیه اینکه

نه می خواهم تو را داشته باشم، نه نبودنت را تاب میاورم.

هم تصورت می کنم، هم نه.

هم بی احساس ترین آدم دنیا تصورت می کنم، هم با احساس ترینشان.

هم می خواهم ببینمت، هم سعی می کنم دیدنت را بیندازم یک موقع دیگر.

می بینی؟

تو برای من شده ای یک تناقض که هم دلم می خواهد ولم کنی، هم نمی توانم ولت کنم.

شده یک بار در این دو راهی های بی سر و ته و تینیجری گیر کنی؟

من هر روز نامه هایم را برایت الکی پست می کنم و پستچی هم همیشه آنها را برمی گرداند.

چون من هم آدرست را می دانم، هم نه.

هم آشنا ترینی برایم، هم غریبه ترین.

خودت خسته نیستی ازین تناقض لوس مسخره؟؟

  • بلوط

حالا هر حس و حالی.

پنجشنبه, ۱۲ اسفند ۱۳۹۵، ۰۶:۴۵ ب.ظ

  • بلوط

374

دوشنبه, ۹ اسفند ۱۳۹۵، ۱۲:۴۲ ق.ظ
برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
  • بلوط

خیالُ اینا.

شنبه, ۲۳ بهمن ۱۳۹۵، ۰۵:۴۵ ب.ظ
ترجیح میدم کاریزماتیک ترین آدم دنیا تصورت کنم.
  • بلوط

دلخوشی :))))

شنبه, ۱۶ بهمن ۱۳۹۵، ۰۸:۰۱ ب.ظ

امشب میتونم با خیال راحت - شاید هم مضطرب - کتاب آگاتا کریستی جدیدمُ بگیرم دستمو تا خود شب بخونمش.

و البته که استثنائا دلم تنگته1.


1.فلانی.
  • بلوط

پیچیدس یکم.

چهارشنبه, ۲۹ دی ۱۳۹۵، ۰۷:۰۸ ب.ظ

بابا آرزوی ساعت 10:10 یِ من !

بابا خووووب !


  • بلوط

فلانی

شنبه, ۲۵ دی ۱۳۹۵، ۰۲:۴۸ ق.ظ

می شه هی به افکارم هجوم نیاری وسط درس خوندن و هی منو فرو نبری تو فکر و خیال !

هوم؟ میشه یا نه؟ با تو نیستم مگه؟

  • بلوط

بیا و نگهبانش باش

جمعه, ۲۸ خرداد ۱۳۹۵، ۰۴:۴۲ ق.ظ

هیچ کسی نمیداند جز خدا

که بدون تو چقدر احساس میکنم {به قول نازنین} منطقه ی امن ِ کوچک ِ نقلی ِ دخترانه ام تهدید شده. حقیقتا ! {به قول فاخته}


از این تیپ های عرفانی و فلسفه و از این هایی که خودشان هم نمی فهمند چه میگویند بیزارم ! حس من همین بود که گفتم. بدون ذره ای چاشنی ِ عرفان و اغراق و اینها.

  • بلوط

بی تو.

يكشنبه, ۵ ارديبهشت ۱۳۹۵، ۱۲:۴۴ ق.ظ

بی تو ما غرقه به خونیم

تو بی ما چونی؟


#جامی

  • بلوط

گمنام بودن خوب است !

يكشنبه, ۲۰ دی ۱۳۹۴، ۱۲:۱۷ ق.ظ
عادی مینویسم :

خوشحالم که آدرس اینجارو به بقیه ندادم.
خوبه که گمنام می نویسم. ولی یه روز آدرس وبلاگمو می دم بهت. اون روزی که به خوندنشون نیاز داری.
اون روز فقط تو میدونی این گمنام کیه.

برای مخاطب موردنظری مینویسم که الان در دسترس نیس :)

ولی به شدت دوس داشتنی و تکیه گاه طوره :) (ی قلب)
  • بلوط