روزمرگی های یک دانشجو

- وای که مُردیم از خوشی !
[جنس مخالف نامحرم است. حتی مجازی.]

94.6.19

2184

يكشنبه, ۲۵ فروردين ۱۳۹۸، ۰۲:۴۲ ق.ظ

هفته ها گذشته است و دیگر ضربان قلبم روی هزار نیست. شاید انرژی را برای سر و سامان دادن به زندگیم ذخیره می کنم، نمی دانم. اینکه می دانم این کلمات و این خطوط قرار است منتشر شود، نا امنی ای را به قلبم تزریق می کند که تازه نیست اما مقابلش می ایستم و تایپ کردن را ادامه می دهم. *دستانش روی صفحه کیبورد بی حرکت می ماند* از اول شروع می کنم. هفته ها گذشته است و دیگر قلبم تند نمی زند. * بک اسپیس را فشار داده ام. چیزی از آن کلمات باقی نمانده. دلم نمی آید این پست را منتشر کنم، آدم ها را برای خواندنش بکشانم به این وبلاگ و بعد هیچ چیزی برای خواندن نباشد. اما متاسفم. این پست برای منتشر شدن نوشته شده*

  • ۹۸/۰۱/۲۵
  • بلوط