روزمرگی های یک دانشجو

- وای که مُردیم از خوشی !
[جنس مخالف نامحرم است. حتی مجازی.]

94.6.19

اندر احوالات فاینال زبان

چهارشنبه, ۲۹ ارديبهشت ۱۳۹۵، ۰۴:۵۶ ب.ظ

امروز خونه بودم ولی ظهر (12:15) باید می رفتم فاینال زبان را می دادم و بر می گشتم.

از آنجایی که روز های دیگر، حدود بیست دقیقه راه داشتم ، نیم ساعت زودتر راه افتادم. یعنی 11:45 . اما حدود یک ساعت و ربع توی راه بودم ! یعنی حدود ۴۵ دقیقه دیر تر !

و دیگر آن آخر ها داشت گریه ام می گرفت راستش ! چون فاینالی بود که هم سخت بود تقریبا هم برایش درست و حسابی درس خوانده بودم، هم ۱۰ دقیقه اول لیسنینگ می گذاشت و من باید آنجا می بودم واقعا -_- ولی خب نزدیک یک رسیدم !

جای شکر بود که بخاطر من، لسنینگ را گذاشته بود آخر ! و من در عرض بیست دقیقه ۶۰ تا سوال را به خوبی جواب دادم الحمدلله :) رفیق جان هم بنا به گفته ی خودش خوب داده -__-


  • ۹۵/۰۲/۲۹
  • بلوط