روزمرگی های یک دانشجو

- وای که مُردیم از خوشی !
[جنس مخالف نامحرم است. حتی مجازی.]

94.6.19

پیش دانشگاهی با آدم ها چه می کند

يكشنبه, ۱ بهمن ۱۳۹۶، ۱۰:۰۸ ب.ظ
شاید عجیب باشه، اما من با - بعضی - کلاسای پیش دانشگاهیم خوشحالم. من خوشحالم که فردا قراره با شریفی نقد ادبی بخونیم هر چند بارها به فلسفه ی خوندن سبک شناسی و نقد ادبی که چه کار بیهوده ایه شک کردم. یا خوشحالم که با عظیمی کلاس داریم و قراره درس 10 منطقو بده. و قراره به صورت طاقت فرسایی تا ساعت 4 و نیم که کلاسمون باهاش تموم میشه، دووم بیاریم. یا واقعا عشق می کنم که سر کلاس محمدی نژاد و نیکنام میشینم. یا وقتایی که قاسمی فلسفه درس میده. و ازون جایی که من اصلا آدم حق گرایی نیستم ولی دارم اداشونو در میارم، باید بگم کیف می کنم که با این آدم این درسو می خونم. هر چند که عقاید من سر جاشونه. یا حتی خیلی ناراحتم به طرز لوس و ننری که قرار نیست پیش زهرا باشه جام. باید اعتراف کنم من خیلی اوقات خوبی داشتم سر جام. البته شما این یه موردو نمی فهمید احتمالا. ولی خب.
  • ۹۶/۱۱/۰۱
  • بلوط