روزمرگی های یک دانشجو

- وای که مُردیم از خوشی !
[جنس مخالف نامحرم است. حتی مجازی.]

94.6.19

۱۴۲ مطلب در دی ۱۳۹۶ ثبت شده است

1191

پنجشنبه, ۱۴ دی ۱۳۹۶، ۱۰:۴۲ ب.ظ
موضع همیشگیم پایدار تر بوده. برمیگردم به همون.
  • بلوط

1190

پنجشنبه, ۱۴ دی ۱۳۹۶، ۱۰:۳۹ ب.ظ

در موقعیت فعلی، تکرار می کنم موقعیت فعلی، برای هیچ کسی هیچ کاری نمی کنم مگر خودم. الان خود من به یه چیز آرامش بخشِ عمقیِ قابل نفوذ به لایه های عمیقِ روح نیاز دارم. خود من. فقط.

  • بلوط

1189

پنجشنبه, ۱۴ دی ۱۳۹۶، ۱۰:۳۷ ب.ظ

کولیِ حساسِ نفهمِ بی شعور قدر نشناس.

  • بلوط

#شخصی

پنجشنبه, ۱۴ دی ۱۳۹۶، ۱۰:۳۵ ب.ظ
حالم داره از این موجود حساس نفهم بهم می خوره
  • بلوط

1187

پنجشنبه, ۱۴ دی ۱۳۹۶، ۱۰:۳۴ ب.ظ

حالا که من از جام بلند شدم، میگه خیلی وقته نشستی داری گند می زنی به همه چی. همین حالا که اومدم بنویسم بلند شدم.

  • بلوط

1186

پنجشنبه, ۱۴ دی ۱۳۹۶، ۱۰:۳۲ ب.ظ
زمان برگرده. برگرده از اول زندگیم جبران کنم.
  • بلوط

1185

پنجشنبه, ۱۴ دی ۱۳۹۶، ۱۰:۳۰ ب.ظ

خودشون بیرون نشستن در حالی که پاشونو انداختن رو پاشون به رینگ نگاه می کنن و میگن : ای بابا بزنش دیگه! چرا دست دست می کنی؟ انقد سخته؟

  • بلوط

1184

پنجشنبه, ۱۴ دی ۱۳۹۶، ۱۰:۲۸ ب.ظ
در حال حاضر حالم می تونه از چیز های متفاوت بسیاری بهم بخوره.
  • بلوط

#شخصی

پنجشنبه, ۱۴ دی ۱۳۹۶، ۱۰:۲۷ ب.ظ

نگو. نگو. اعصابم خورد میشه. تو نمیدونی.

  • بلوط

1182

پنجشنبه, ۱۴ دی ۱۳۹۶، ۱۰:۲۵ ب.ظ
من هیچ حسی نه به انقلاب و نه به این کشور دارم. این احساس منه و قاعدتا به کسی مربوط نیست.
  • بلوط

1181

پنجشنبه, ۱۴ دی ۱۳۹۶، ۱۰:۲۳ ب.ظ

دیگه چی بگم؟

  • بلوط

1180

پنجشنبه, ۱۴ دی ۱۳۹۶، ۱۰:۲۱ ب.ظ
میگفت وقتی خدا یه چیزیو میده و خوشحالی، یه چیز دیگرو می گیره. دنیا همین جوریه. و من داشتم به خوشحالی ِ معلقی فکر می کردم که کاملا دست خودم بود. و هست.
  • بلوط

1179

پنجشنبه, ۱۴ دی ۱۳۹۶، ۱۰:۱۸ ب.ظ

بعد چن روز.

  • بلوط

اند یس گرل، کیپ فایتینگ :)

دوشنبه, ۱۱ دی ۱۳۹۶، ۱۲:۳۸ ق.ظ
*این از اون دسته پستای حاشیه ای با لحن عامیانس که توی وبای دیگه عم هس. و نمیدونم چی باعث میشه حوصله کنید که اینارو بخونید. پس به طور راحتی ببندید صفحه رو*
دوست داشتن و محبت کردن و احساسات داشتن راجع به دوست و اینا باید بی توقع باشه. مثلا من در تعجبم هنوزم ازون دعوا و توقعات بی جای خودم. اون موقه عصابم خورد بود و کافیه که اعصاب و روانتو یه چیزی خراش بده تا حساس و ننر شی. به هر حال. من ازون دسته آدماییم که آدمای 30 درصد برون گرا و 70 درصد درون گرا رو ستایش می کنم. بابت احساسات سر به مهرشون. ولی اینجوریم که باشی ، هر از چند گاهی باید یکیو بیاری کنارت، دونه دونه احساساتتو در بیاری، دسمال بکشی، بهش نشون بدی و بذاری سر جاش. مثه اون موقه که آناستازیا و مادربزرگش نشسته بودن خاطرات قدیمو می دیدن. البته موش نخوره منو که مثال کارتونی زدم براتون ولی این کارتون ایز مای فیوریت. و هنوزم حاضرم ببینمش. خلاصه که شکر برای پیدا کردن یکی دو تا آدم اینجوری تو زندگیم که میشه باهاشون شیر کرد اون جعبه ی سر به مهر خاک گرفترو. البته تازگیا مشخص شده که قرار باشه یهو احساساتم فوران کنه سر دوستام، دیگه خدا میدونه کی خاموش شم. البته من همونی ام که یک سومم همینقدر احساساتیه و دو سوم بقیه م، خلاف این. ولی خب شایدم پارادوکسی به حساب نیاد. هو کرز؟ حالا بگذریم، اصن چیزی که می خواستم بگم اینه که - و هیچ ربطیم به خطوط بالا نداره - اینه که"من" باید بلن شم. و هیچ دستی منو نمی گیره که بلندم کنه. هیچ انرژی ای به من منتقل نمیشه. هیچ کسی هیچ کاری نمی کنه و بی توجه به دختری که وسط پیست افتاده زمین، همه میدوان و دستو پاشو له می کنن. اگرم خیلی دلسوز باشن از دور با نگرانی و ترحم فقط نگات می کنن. هیچ کس جلو نمیاد و دستتو نمی گیره. تو باید بلند شی و ثابت کنی که زمین خورده ها هم میتونن ببرن این بازیو. حالا خودت بلند شو، و دستتو بده به خودت، و بلند کن خودتو. جلو رو نگا کن، هیشکی نیست. تویی و مسیری که باید بدویی. حالا بدو. مثه اسب بدو :) حالا ببین منو، میدونی چیه، همین روزاس که پست می کنم من بلند شدم. زانوآم خراشیده و خون میاد ولی من بلند شدم. بقیه از من جلو زدن ولی من بلندددد شدم. آهای من بلننند شدم. منتظرم باشین و بی پرود آو می :)
*مثه اسبو صبا گفته. ازون اسکی رفتم.
  • بلوط

مهربان خدا!

يكشنبه, ۱۰ دی ۱۳۹۶، ۰۹:۲۰ ب.ظ
اوضاع بینمان چگونه است؟ شکر آب؟ رهایم نکن. همین. اگر رهایم کنی، سقوط می کنم. به اعماقی که انتهایی ندارد.
  • بلوط

نوشت و چه خوب نوشت

يكشنبه, ۱۰ دی ۱۳۹۶، ۰۹:۱۴ ب.ظ

چرا من بیخیال شده ام؟ نکند بی هوشم؟ نکند خوابم؟

*قسمتی از وصیت نامه ی یک شهید جوان. کپی شده. شاید برای بعضی هیچ چیزی نباشد و ساده ترین بخش آن وصیت نامه. ولی این دقیقا سوال هاییست که ذهن من - با ادبیات خودش - بارها از من پرسیده*

  • بلوط

*کلیک کنید رو عکس*

  • بلوط

1174

يكشنبه, ۱۰ دی ۱۳۹۶، ۰۷:۳۱ ب.ظ

I lost. Again. N again N again. and I'm tired of "again"s. But I've still got a lot of fight left in me.

  • بلوط

تاسف

شنبه, ۹ دی ۱۳۹۶، ۱۱:۰۳ ب.ظ

ننگ ما

ننگ ما

صدا و سیمای ما

  • بلوط

1172

شنبه, ۹ دی ۱۳۹۶، ۱۰:۳۲ ب.ظ

صدا سیما پخش نکرد هیچی. هیچی نگفت. فک کردن با خفه کردن راه به جایی میره.

  • بلوط

فندقِ من! اینجا شلوغ است !

شنبه, ۹ دی ۱۳۹۶، ۱۰:۳۱ ب.ظ

از آن شلوغ هایی که معلمت خواهد گفت : از مامانتون بپرسین یادشه دیِ 96و 

  • بلوط

1170

شنبه, ۹ دی ۱۳۹۶، ۰۱:۱۱ ق.ظ

واکنش مسئولین کشور دقیقا مثه بیلبورد کردن جمله های قصار توی خیابونای بزرگه. بی ارزش، بی تاثیر، لوث، جهت اینکه یه چیزی گفته باشن.

  • بلوط

دهان باز، چشم های گرد

شنبه, ۹ دی ۱۳۹۶، ۰۱:۰۸ ق.ظ

در حیرتم از احساسات حس شده و بروز داده شده ام.

  • بلوط

کاری که پیش دانشگاهی با آدم ها می کند

شنبه, ۹ دی ۱۳۹۶، ۰۱:۰۷ ق.ظ

شکننده، آسیب پذیر، لوس.

  • بلوط

اعلام وضعیت کشور

شنبه, ۹ دی ۱۳۹۶، ۰۱:۰۵ ق.ظ

قاراشمیش

  • بلوط

مملکت

شنبه, ۹ دی ۱۳۹۶، ۰۱:۰۵ ق.ظ
راجبه چیزی که در حیطه ی اطلاعات من نیست، "تحلیل" نمی نویسم. هر از گاهی دو خطی حدسیاتی چیزی.
* دقیقا منظورم از تحلیل، متن های هزار خطی با رویکرد " برید کنار تحلیلگر سیاسی اومد"عه.
  • بلوط

در وبگردی ها چه می بینیم

شنبه, ۹ دی ۱۳۹۶، ۱۲:۴۶ ق.ظ

* عشق درسی که وقتی دانشگاه ساعت 9 کلاس داره از عشقش 5 پا میشه

* دختر ترنسی که از همه متنفره

* تی ایی که تو کاناداس و از زندگیش راضیه

* دختری که شریف درس خونده و الان مهاجرت کرده

* یه دخترس که خیلی خوشم میاد از وبش تازه رل زده

* یه پسرس هر شب به کسی که دوسش داره شب بخیر میگه و صبم صب بخیر. تقریبا ب جز این چیزی نمیگه.

* یه زوج عاشق نمیدونم کجایی با یه لهجه ی خاص خودشون

* یه دختره که درگیره. خیلی درگیره.

* یه هکر یا یه چیزی تو این مایه ها ولی خیلی ..ام، چجوری بگم، فیک نیس.

* یه دختره که با یه پسره محرم و هم خونه بوده خارج کشور و الان عاشق اونه،

* یه دختره که سل داره و می جنگه

* یه دختره بود که اولش دوست بود بعد پشیمون شدن دوتاشون و باهمم ازدواج کردن. چادری شد سال پیش و دیگه ننوشت.

* یه روزنامه نگار که برای بچش می نویسه.


  • بلوط

1164

شنبه, ۹ دی ۱۳۹۶، ۱۲:۳۵ ق.ظ

مامان از مضرات کم خوابی - با توجه به شناختی که از من داره - میگه : مغزو کوچیک می کنه، حافظرو کم و پوستم خراب می کنه :))

  • بلوط

گیری افتادیم

شنبه, ۹ دی ۱۳۹۶، ۱۲:۲۰ ق.ظ

گفتم ببینمش

مگرم درد اشتیاق ساکن شود

بدیدم و مشتاق تر شدم

  • بلوط

1161

شنبه, ۹ دی ۱۳۹۶، ۱۲:۱۷ ق.ظ
امسال اگه شریفی ، خانوم شریفی عزیز، معلم ادبیاتمون نبود من قطعا اعصابم از ادبیات دائم الخورد بود. شکر.
  • بلوط

برس به فریاد ما

جمعه, ۸ دی ۱۳۹۶، ۱۰:۴۷ ب.ظ

تهران بریزه بیرون دیگه نمی تونن جم کنن

  • بلوط

اعلام وضعیت

جمعه, ۸ دی ۱۳۹۶، ۰۶:۰۵ ب.ظ
صلح مطلق.
  • بلوط

It wasn't easy. At all

جمعه, ۸ دی ۱۳۹۶، ۰۱:۵۱ ب.ظ

Cleared history. Deleted chat.

  • بلوط

راجبش

جمعه, ۸ دی ۱۳۹۶، ۱۲:۰۲ ب.ظ
چیزی نخواهم گفت. واکنشی نشان نخواهم داد. چیزی نخواهم نوشت.
  • بلوط

1156

جمعه, ۸ دی ۱۳۹۶، ۱۲:۰۱ ب.ظ
من میخواهم که -سعی کنم که - خوشحالت کنم. حتی یک لبخند.
  • بلوط

1155

جمعه, ۸ دی ۱۳۹۶، ۱۲:۰۰ ب.ظ

دست از این دامن کشیدن تیرگی می آورد ..

  • بلوط

1154

جمعه, ۸ دی ۱۳۹۶، ۱۱:۵۹ ق.ظ

توی خواب قول دادم به خودم که سال کنکورم برم اربعین. و اصلا فکرم نمی کردم گذشته باشه. ولی بیدار شدم، و یادم اومد.

  • بلوط

میدونی مثه چیه

جمعه, ۸ دی ۱۳۹۶، ۰۱:۵۶ ق.ظ

مثه اینه که از پایه ی ساختمون، دونه دونه آجراشو برداری. فعلا چیزی نمیشه، مگ اینکه به کارت ادامه بدی. اونوقته که می ریزه. ولی من ادامه نمیدم. نباید ادامه بدم. اینم می تونید بذارید به پای دغدغه های سطحی تینیجری یا یه ناراحتی عمیق، اور وات اور. آی دونت کر.

  • بلوط

1152

پنجشنبه, ۷ دی ۱۳۹۶، ۱۰:۱۶ ب.ظ

Nothing to expect.

  • بلوط

بی عنوان

پنجشنبه, ۷ دی ۱۳۹۶، ۰۶:۱۰ ب.ظ

من یک از هزارم، تو یک از یک.

  • بلوط

اینطوریه که بزرگ می کنی

پنجشنبه, ۷ دی ۱۳۹۶، ۰۵:۱۴ ب.ظ

دختر به همین سادگی نیست. این حس و حالا خوب یا بد می خوان بهت یسری چیزا رو بفهمونن. باید بزرگ شی و بفهمی. بفهمی حقیقت چیه حق کجاس.

  • بلوط

دست پرورده ایم :)

پنجشنبه, ۷ دی ۱۳۹۶، ۰۱:۰۵ ب.ظ

سر امتحان، صحیح غلط داده بود، توی یه جمله به جای "همه" نوشته بود "برخی" . منم زدم صحیح براشم نوشتم به هر حال اثبات شیء نفی ما ادا نمی کند. البته اینکه معلم فلسفه بود هم بی تاثیر نیست :)

  • بلوط

1148

پنجشنبه, ۷ دی ۱۳۹۶، ۱۲:۴۴ ب.ظ

عزیز من، زندگی همینه. آپس اند دون.

  • بلوط

1147

پنجشنبه, ۷ دی ۱۳۹۶، ۱۲:۲۹ ب.ظ

حالا که چک نمی کنی می نویسم، یا، شایدم چیزی ندارم بنویسم. Complicated. 

  • بلوط

یادداشت هایش را که می خوانم، احساس می کنم که اشتباه کردم. و قابل جبران نیست. و همان حسی بهم منتقل می شود که صبح با شنیدن حرف های زینب درباره ی ایده های دفن مردگان ناشی از زلزله بزرگ تهران، بهم دست داد. 

  • بلوط

1145

پنجشنبه, ۷ دی ۱۳۹۶، ۰۲:۴۷ ق.ظ

فکر کنیم دیگر باید این بخش از زندگی را بالا بیاوری، و رد شوی و دیگر بر نگردی. بترس. بترس.

  • بلوط

فندق مامان !

چهارشنبه, ۶ دی ۱۳۹۶، ۱۰:۱۶ ب.ظ

گاهی وقتا باید لت ایت گو و بعد یه مدت برگردی بهش. گاهی وقتام باید لت ایت گو و دیگه برنگردی. دیگه برنگردی.

  • بلوط

فندق مامان !

چهارشنبه, ۶ دی ۱۳۹۶، ۱۲:۱۰ ب.ظ
میدونی چیه؟ هر کی یه مدلی داره، که باید بتونی باهاش بسازی. و باید به مدل آدما عادت کنی. سخته، بفهمی یه کاری روتینِ یه آدمه، یا براش نا بهنجاره. مثلا نمی تونی به کرم کارامل بگی فقط برای من شیرین باش. کرم کارامل شیرینه، این مدلشه. میدونی چی میگم؟
  • بلوط

آمار اینا دقیق تره

چهارشنبه, ۶ دی ۱۳۹۶، ۰۱:۵۷ ق.ظ

یه سگه داره پارس می کنه، دوباره میخواد زلزله بیاد ؟

  • بلوط

یه یادداشت از خاور خانوم گلچین رسیده :)

چهارشنبه, ۶ دی ۱۳۹۶، ۰۱:۵۵ ق.ظ
قشنگ رفدم بالا منبر. وای یاد زامیاد افتادم تو دیوار به دیوار رفته بود پشت بلند گو :) قشنگ همونم :)
  • بلوط